آیا میدانی که شب یلدا را به چه دلیل پاس میداریم؟

قصد داریم به بررسی تاریخچه دقیق و کامل دلیل برگزاری جشن شب یلدا بپردازیم و نکاتی را بیان کنیم که شاید تابحال نشنیده باشید.

چرا شب یلدا را جشن می گیریم؟

در ايران باستان يعنی۷۰۰۰ سال پيش از امروز که از چين تا يونان بوده است در طولانی ترين شب سال در دامنه کوه های پامير, ميترای پاک, چشم به جهان گشود و آن شب را (به سبب زاد روز ميترای پاک) يلدا نام گذاردند.

بیشتر بدانید

: تاریخچه و فلسفه شب یلدا

ميترای پيامبر که پيامبر مهر است با پوشيدن لباس و کلاهی قرمز (همان کلاه قرمزی که برسرپاپ اعظم امروز می بينيم) به استمداد مستمندان ميشتافت و در نمی کوفت و هر آنچه که داشت برپشت در خانه مستمندان می نهاد بدون بجای گذاستن هيچ اثری از خود مبادا که آنان احساس شرمندگی کنند.به همين جهت مردم آنزمان بر اين پندار بودند که کسی از آسمان ميايد مهر می آيد و مهربانی را بر روی زمين می نهد و ميرود.

پارسيان از آن پس همواره زادروز اين پيامبر مهر را بمدت يک هفته بزرگ ميداشتند با روشن نمودن چراغهای پی سوز و تزئين کاج سوزنی وشيرينی وتنقلات آنزمان جشن و پای کوبی ميکردند.اين سنت در بين ايرانيان همچنان ادامه پيدا ميکند تا زمان پیامبر ایرانیان، زرتشت که ایرانیان آنزمان نیز به آئين زرتشت گرويدند و اين آئين را همواره گرامی داشتند.

ادامه مطلب

 

سمفونی «سورخه ارسو آفتابˇچوم»

نگاهی به مجموعه ی شعر چادر سُرخ باران

سروده ی زهرا اکبر زاده

فردوس سلیمانی وِزْمَه تَر

یک شنبه و چهارشنبه های عزیز و گم نشده ام در طول ایام به زیبایی رقم خورده ودر این دو دهه به طُرقی پشت سرنهاده شده است . همین یکشنبه ی گذشته بود و در «حاشیه ی سبز» شهر قزوین ـ یعنی محمود آباد نمونه ، در محفل ادبی همیشگی ام با کتاب ، مجلات و روزنامه های گوناگونی که خشتاونی برایم کناری می گذارد و از همه مهمتر دوستان بی ریای حلقه مان ، خوش گذرانده و می گذرانم .از بوی کاغذ کاهی گرفته تا نشستن در زیر درخت تاک تنیده بر حیاط خلوتِ در سکوت.اکنون که خشتاونی پایی در فومن دارد و پایی در قزوین و من نیز در روزهای زیبای اختصاصی ام چشم می دوزم به راه و گوش می سپارم به زنگی که زده شود تا خودم را به نشریات و کتاب ها و ... برسانم .

هفته های قبل ویژه ی ره آوردگیل استاد مرادیان گروسی بر روی میزکار وی خودنمایی می کرد و شعری از خانم روشنک مرادیان که در وصف پدر سروده و بسیار هم قابل تحسین بود و راستش ذهنم را قلقک داد و درگیر خویش ساخت و آنرا سپرده ام به مناسبتی درآینده به وقت خودش که آفتاب برآید و نور افشانی کند . اما به این نتیجه رسیدم نگاه فمینیستی برآمده از دل مردم نجیب گیلان دارد نمود عینی پیدا می کند .اندیشه ی مدرنی که پابه پای مردان شاعر گیلان ، خصوصن در طول یک دهه ی اخیر رشد تصاعدی داشته است .

                                                                          ادامه ی مطلب

ادامه مطلب